زندگی کریم خان زند پر از ماجرا و سرشار از پستی ها و بلندی هاست، شاید کمتر پادشاهی در طول تاریخ را بتوان با او قیاس کرد. زمامداری و حکومت او نمادیست از صلح و صفا و سازش و ساده زیستی ایلیاتی که سرشت قوم لک است. خودی و بیگانه او را مورد تمجید و تحسین قرار داده اند و حتی دشمنان او نیز گاه نتوانسته اند که علاقه خود به این نیکمرد را پنهان کنند. تمام هم و غم او مردمی شاد و آزاد بود که زیر سایه عدل بتواند روزگار بگذرانند و در راستای این مهم حتی از استفاده از نامهای پر طمطراقی چون شاه و سلطان ابا داشت و خود را وکیل ونماینده مردم می دانست.
کریم خان زند توانست با تکیه بر ذکاوت خدادادی که داشت ایران را از آسیب چند پاره شدن دور نگه دارد. او هر آنچه که داشت را هدیه ای از جانب خداوند و اهل بیت می دانست و در وصف این شاه با یال و کوپال چیزی نمی توان گفت جز اینکه کریمخان مانند هیچ پادشاهی نبود..
ممکن است دوست داشته باشید: کتاب اسرار نظامی باستان
کریم خان زند فرزند قوم لک
کریم خان زند فرزند ایناق خان، رئیس ایل زند از سرداران سپاه نادر شاه افشار بود. ایل ایرانی نژاد زند که به زبان لکی سخن می گفتند در قریه پری از توابع ملایر سکونت داشتند. بسیاری از تاریخنگاران و راویان محلی خواستگاه اصلی آنها را شهر الشتر در استان لرستان می دانند که پیشتر توسط دولت صفویه مجبور به کوچ اجباری شده و به همدان عزیمت کرده بودند.
در کشاکش بین جنگ صفویان و افاغنه، در آن زمان که برخی از نواحی غربی ایران به تصرف دولت عثمانی درآمده بود، لکها گهگاه هم به عثمانیان و هم به افاغنه می تاختند و هردو متجاوز را مورد غارت قرار می دادند. هدف آنها اگرهم بویی از برگرفتن غنیمت و چپاول داشت، باری هدفی مقدس و توجیه پذیر بود، چرا که دشمنان و متجاوزین این سرزمین را در تنگنا می گذاشتند.
زیباترین تعبیر از حملات و نبرد لکها را استاد دکتر عبدالحسین نوایی به کار برده است این طایفه به هیچ قدرتی سر فرود نیاورد، نه خراجگزار افاغنه شد و نه خدمتگزار عثمانیان، بلکه با روش جنگ و گریز و به اصطلاح آن زمان با عملیات قزاقی دائما مزاحم اردوی عثمانیان بود.
کوچاندن ایل زند به خراسان
مهدی خان فرمانده آنها چنانکه استاد نوایی روایت می کند با دسته ای که ۷۰۰نفر بیشتر نبودند .پیوسته به ترکان می تاختند و همین که اوضاع را نامناسب می دیدند به دامن کوه می کشیدند در زمان قدرت گرفتن نادر، شخصی با نام باباخان چاپشلو که مردی کارکشته و سیاس بود چون به خوبی می دانست که افرادی که لشگر عثمانی و افاغنه را با شگردها و شیوه های جنگی و با دلاوری خاص خود به ستوه آورده اند به او و لشگریان محدودش باج نخواهند داد، بنابراین با استفاده از سادگی و صفای ایلیاتی زندها بنا را به حیله و نیرنگ گذاشته و با مهربانی و نرمش دروغین مهدی خان را به نصیحت گرفت و به لطف نادر امیدوارش کرد و مهدی خان را به اردوی خود فراخواند
وقتی که مهدی خان به اردوی او رسید بلافاصله دستگیر شد و به زندان افتاد. باباخان پس از اینک تن از سرداران و دلاوران قوم زند را به قتل رساند، تمام اموال و اسباب ایل زند را به غنیمت ۴۰۰ گرفت و طبق فرمان نادرشاه ایل زند را به خراسان کوچاند و در شهر درگز مستقر ساخت …
برای مطالعه کامل قوم لک و زندگی کریم خان زند کتاب را از پالیزبوک دانلود فرمایید و از خواندن آن لذت ببرید.
کتابی بشدت یک طرفه است و هرگز اقدامات منفی کریمخان نظیر قتل عام گرجی های فریدن را محکوم نمی کند.